جدول جو
جدول جو

معنی قصب السبق - جستجوی لغت در جدول جو

قصب السبق
نیی که در مسابقۀ اسب دوانی در انتهای مسیر قرار می دادند و هر یک از سواران که زودتر به آن می رسید و نی را برمی داشت، برندۀ مسابقه شناخته می شد
فرهنگ فارسی عمید
قصب السبق
(قَ صَ بُسْ سَ)
به فاصله بعید یک نی به سرزمین استاده میسازند و سواران از دور به اتفاق یکدیگر به سوی آن نی یکبارگی اسبان دوانند اول کسی که از جملۀ سواران سبقت نموده آن نی را از همه پیشتر بردارد در همه سواران معززو ممتاز میگردد و از همه نقد مشروط میگیرد. (غیاث اللغات). در عرب رسم است که پیکان نی را به زمین فروکنند و دو کس با هم گرو بسته اسپ را بتازند، هرکه آن نی را به نیزه از زمین کنده پیش بیندازد او برده باشد. و قصب نی و سبق پیشدستی. (آنندراج) :
از ماه چهره ام قصب السبق برده بود
واکنون چو تار نوری گشته ست پیکرم.
کمال اسماعیل (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
قصب السبق
نی بازی گونه ای آورد (مسابقه) است مرتازیان را نیی که در انتهای مسیر مسابقه اسب سواری نصب کنند و سوراران از مبدا باتفاق یکدیگر بسوی آن اسب تازند. اول کسی که که آن نی را بردارد برنده مسابقه شناخته میشود. یا قصب السبق بدن، سبقت گرفتن در مسابقه اسب دوانی، پیش افتادن سبقت گرفتن: دوستی از جمله حمله علم... که در عیون علوم و فنون آداب از اکفار و اقران قصب السبق برده بود... . یا قصب السبق ربوندن، سبقت گرفتن در مسابقه اسب دوانی، پیش افتادن سبقت گرفتن: در آن میدان که سه طفب بنان را برنی پاره سواری کردی قصب السبق براعت از همه بربودی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قصب السکر
تصویر قصب السکر
نی شکر، نوعی نی با برگ های دراز، گل های سرخ کم رنگ و ساقه های بلند که در آن مغزی وجود دارد که دارای مادۀ قند است و از آن قند و شکر درست می کنند
فرهنگ فارسی عمید
(قَ صَ بُسْ سُکْ کَ)
نیشکر، و آن گیاهی است که آب ساقه های آن شیرین است و آن را فشرده و شکر سازند. (از اقرب الموارد). نی شکر است، در اول گرم و در دوم تر و آب اومسمن بدن و سدد و ملطف خون و منقی مثانه و مدر بول و رافع خشونت سینه و سرفۀ کهنه و محرک باه و ملین طبع و مهیج قی و قاطع التهاب معده و مولد نفخ و ریاح و پختۀ او که دو سه جوش داده باشند نفخ او زایل میشود و قی کردن با آب نیشکر منقی بدن و اکثار خوردن غیرمطبوخ آن مفسد اشتها و مضر پیران و مصلحش انیسون است. (تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع به مخزن الادویه شود
لغت نامه دهخدا
(قَ صَ بُسْ سَ بُ دَ)
غالب آمدن و سبقت و پیشدستی کردن. (آنندراج) (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قصب السکر
تصویر قصب السکر
نیشکر خوز از گیاهان نیشکر
فرهنگ لغت هوشیار